ساویناساوینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

پرنسس مامی و ددی (ساوینا)

ساوینا در سرزمین عجایب

  سلام عسل مامان امشب برای اولین بار رفتیم سرزمین عجایب. با اینکه اونجا واسه بچه هایی به سن شما چیزی نداره ولی گفتم بریم که اونجارو ببینی. بابایی رفت که کارت شارز کنه ما از مسیر کالسکه سوار رفتیم تو. تا رسیدیم باورم نمی شد که اونجا رو اینقد دوست داشته باشی کلی کیف کردی .....اینم عکساش: اولین بازی که دوست داشتی ماشین سواری بود اینم عکس قطار سواریه: اینم یه ماشین سواری:         ...
12 آذر 1390

نی نی نازم سرما خورده

ساوینا عسل مامان الان که دارم این مطب و برات می نویسم عزیزه دلم تو خوابی  هنوز سرما خوردگیت خوب خوب نشده. آره مامان یه چند روزیه که دختر قشنگم حال نداره . همش غر میزنه. آروم و قرار نداره نمی دونم چی شد که مریض شدی . نصف شب پا شدم که بهت سر بزنم دیدم تب داری  فرداش بردیمت دکتر معاینت کرد که گوشت عفونت نکرده وگلوتم قرمز نیست برات داروی تب نوشت اومدیم خونه. من یه سری دادم دیدم تبت اومده پایین تا یه روز تب نداشتی منم دیگه دارو تو ندادم ولی بعد ٢ روز دوباره تبت شروع شدبا آبریزش بینی . سرفههای شدید مام پنج شنبه و جمعه ٢ تا مهمونی دعوت داشتیم ٥ شنبه مهمونی خاله مزگان بودو تولد خاله مهسا جمعه هم عروسی خاله همیلا بود...
7 آذر 1390

تغییر دکوراسیون اتاق ساوینا

  عروسک قشنگم دردونه مامان امروز من و بابایی تصمیم گرفتیم که تخت نوزادیت و با تخت نوجوانت و جدا کنیم. چون اینا رو هم قرار گرفتن و شما جنابعالی از اون بالا خودتون و خم می کنید و من همش دلواپس توام که نکنه زبونم لال از اون بالا بیافتی بعدشم الان دیگه دختر ناز مامان ١ سالش تموم شده و دیگه شبا می می نمی خوره  اینه که من و بابایی یواش یواش داره فکرای خوبی تو سرمون میاد  که تو دیگه باید تو اتاق خودت بخوابی مامان البته اگه شما اجازه بدین منم با اجازتون تا یه مدتی پیش شما دختر دلبندم می خوابم که یه وقت احساس تنهایی نکنی راستی یه تشک نوجوانم برات گرفتیم که فعلا مامان باید روش بخوابه ...
7 آذر 1390